
شصتمین سالگرد تأسیس ساواک
سازمان امنیت یا پاشنه آشیل رژیم پهلوی
محمد تاج احمدی
پژوهشگر تاریخ
تا
پیش از کودتای 28مرداد سال 1332 مسئولیت کسب اخبار امنیتی و مقابله با
گروههای مخالف نظام سلطنتی برعهده شهربانی و بعد رکن 2 ارتش بود. اما پس
از کودتا بود که شاه ایران با استمزاج از دولت امریکا مقدمات تأسیس سازمانی
برای جمعآوری اطلاعات مخالفان و مقابله با گروههای ضدسلطنت را فراهم
کرد. البته از زمان روی کار آمدن پهلویها سازمانهای جاسوسی وابسته به
بلوک غرب و شرق در ایران، بهطور موازی به فعالیت میپرداختند، درهنگامه
مقابله متفقین با ارتش نازی، ایران یکی از کانونهای فعالیت هماهنگ
سازمانهای جاسوسی بود. شاید مشهورترین رویدادی که همکاری این سازمان ها را
نشان می داد، انهدام تیم ترور سران متفقین بود که با هوشیاری و پیگیری
افسران کا.گ.ب در تهران انجام شد.
با وقوع جنگ سرد مسیر فعالیت
سازمانهای جاسوسی به سمت دیگری رفت. امریکاییها که متوجه هزینه بالای
مداخله مستقیم در کشورهای تحت سلطه خود بودند تصمیم گرفتند تا منافع خود را
از طریق راهاندازی سازمانهای واسطهای داخل کشورهای هدف، پیگیری کنند.
ساواک یکی از مهمترین این سازمانها بود. طبق طرح اولیهای که در اسفندماه
سال 1335 به مجلس برده شد، قرار نبوده که ساواک چنین سازمان عریض و طویلی
باشد. در پیشنویس اولیه اساسنامه تأسیس ساواک 3 عامل مهم برای این سازمان
تعریف شده بود: 1-ساواک وابسته به نخستوزیری است، رئیس آن را شاه منصوب
میکند و عنوان معاونت نخستوزیر را دارا است. 2- وظیفه ساواک کسب اطلاعات
لازم برای حفظ امنیت ملی، کشف جاسوسی، مقابله با ناقضان قوانین ضد سلطنت و
ضد مبارزه مسلحانه، مرتکبان جرایم نظامی و عاملان سوءقصد به جان شاه و
ولیعهد است. 3- مأموران ساواک در جرایم مربوط به آنها جزو ضابطان قضایی به
شمار میروند و طبق سیستم دادگاههای نظامی که برای رسیدگی به جرایم سیاسی
برپا شده عمل میکنند. درادامه اما با افزایش بودجه این سازمان تعداد
ارگانهای زیرمجموعه ساواک به 11 ارگان رسید!
آموزش در امریکا، اسرائیل و تهران
اینکه
ساواک با مشارکت سازمانهای جاسوسی اسرائیل و امریکا تأسیس شد به هیچ
عنوان نکته قابل انکاری نیست. فرماندهان و افسران اولیه ساواک مستقیماً زیر
نظر مأموران موساد و سیا به آموزش میپرداختند. بعدها همکاریهای اطلاعاتی
با کشورهای متحد بلوک غرب بخصوص ام.آی.سیکس انگلستان نیز در دستور کار
ساواک قرار گرفت.
افسران ایرانی ساواک ابتدا از رکن 2 ارتش یا از
شهربانی انتخاب میشدند و بعدتر از ارگانهایی نظیر وزارت خارجه و نیز برخی
دانشگاهها نسبت به جذب نیرو اقدام میشد. اعضای ساواک پس از جذب در این
سازمان، بهطور پلکانی به اطلاعات محرمانه دسترسی پیدا میکردند و شخص شاه
مستقیماً برعملکرد این سازمان نظارت میکرد. درواقع قرار دادن ریاست ساواک
بهعنوان معاون نخستوزیر، تنها یک اقدام تشریفاتی بود و در عمل این شخص
شاه بود که ساواک را مثل ارتش و وزارت جنگ مستقیماً اداره میکرد. حتی
تصویب اساسنامه ساواک در مجلس شورای ملی هم صرفاً یک اقدام تشریفاتی بود و
تصمیمات در جای دیگری گرفته میشد. در نیمه فروردین 1336 بلافاصله پس از
معرفی منوچهر اقبال بهعنوان نخستوزیر، این سازمان فعالیت خود را آغاز کرد
و در همان ایام اقبال، تأسیس مخوف ترین و بدنام ترین ارگان وابسته به نظام
سلطنتی را بهعنوان یکی از افتخارات خود معرفی کرد. ساواک از سال 1342 با
افزایش بودجه از طریق درآمد نفتی، به شکل نامعقولی توسعه یافت. این سازمان
که آوازه اقدامات خشونتآمیز و غیرانسانی آن عالمگیر شده بود، ظرف مدت 8
سال از تأسیس خود بیش از 5300 افسر زبده آموزش دیده و دهها هزار مخبر را
پرورش داد. درطول این مدت ادارات تابعه ساواک به 11 ارگان رسید. اداره یکم
مسئول کارهای استخدامی، ادارههای دوم، هفتم و هشتم مسئول اطلاعات خارجی و
ضدجاسوسی، اداره سوم مسئول امنیت داخلی، اداره چهارم مسئول حفاظت اطلاعات،
اداره پنجم مسئول امور فنی، اداره ششم مسئول امور مالی، اداره نهم مسئول
تحقیق و پژوهش، اداره دهم مسئول آموزش و اداره یازدهم مسئول بازرسی و
رسیدگی به شکایات و پیگیری تخلفات بود. در میان این 11 اداره، اداره سوم
(امنیت داخلی) بیشترین میزان درگیری را با مخالفان داخلی حکومت داشت. پرویز
ثابتی یکی از مشهورترین مسئولان این اداره و جزو معدود چهرههای ساواک بود
که حضور رسانهای داشت.
یار غار و دوست صمیمی امیر عباس هویدا
(نخستوزیر) نخستین مسئول این سازمان بود که به طور رسمی با رادیو
تلویزیون ملی وقت مصاحبه می کرد. اداره سوم در زمان فعالیت ثابتی به
مهمترین و مقتدرترین اداره ساواک تبدیل شد. پیش از ثابتی، ناصر مقدم مسئول
این اداره بود و پس از وی نیز تیمسار طباطبایی به ریاست این اداره رسید.
اما در بین رؤسای کل ساواک سپهبد تیمور بختیار حاشیه سازترین و ارتشبد
نعمتالله نصیری خشنترین و بدنامترین آنها بود. تیمور بختیار نخستین
رئیس ساواک بود که در دوران حضورش در این سازمان اعمال خشونت علیه مخالفان
به وحشیانهترین اشکال ممکن آغاز شد و در زمان نصیری به اوج خود رسید. در
سندی که به تاریخ 19 مارس 1956 از سفارت انگلستان به وزارت خارجه این کشور
مخابره شده، استفاده از خرس برای ترساندن و ایجاد رعب در بین دستگیرشدگان
تأیید شده است.(1)
فعالیت ساواک در دهه 1350 به اوج خود رسید و اداره
سوم این سازمان مسئول اصلی ایجاد رعب و وحشت در کشور شده بود. به موازات
افزایش اختیارات اجرایی ساواک بودجه این سازمان نیز در این دهه به بیش از
300 میلیون دلار افزایش یافت.
پایان کار ساواک و رژیم پهلوی
شکی نیست
که تأسیس ساواک یکی از مهمترین مصادیق عریان شدن استبداد در رژیم پهلوی
بود و جالب اینجاست که سرنوشت این سازمان نیز به عاقبت کار پهلوی گره خورد.
در نیمه دوم سال 1357 تقریباً تمام مخالفان سلطنت وجود سازمان مخوف ساواک
را بهعنوان یکی از نخستین مصادیق استبداد و خشونت نامشروع رژیم پهلوی تلقی
میکردند. برای بسیاری وجود و فعالیت همین سازمان برای سلب مشروعیت از
نهاد سلطنت کافی بود.
سازمانی که تقریباً هیچ فعال سیاسی، اجتماعی،
اقتصادی و فرهنگیای از سلطه آن مصون نبود. طبق گزارشهای رسمی بیشترین
کشتار مربوط به افراد مربوط به گروههای مذهبی و پساز آن به سایر گروههای
مبارز مربوط میشود. تنها در خلال سالهای 1350 تا 1355 بیش از 360 نفر از
اعضای گروههای چپگرای مخالف رژیم، مستقیماً در درگیری با این سازمان به
قتل رسیده بودند و این علاوه بر صدها زندانیای بود که در طول سالهای پس
از کودتا داخل زندانها و بازداشتگاههای تحت مدیریت این سازمان بر اثر
شکنجه جان خود را ازدست دادند. تنها یک روایت تعداد مخالفان سیاسی کشته شده
توسط ساواک را 1500 نفر اعلام کرده و این عدد ورای تعداد اعدامها و
اقدامات تروریستی این سازمان در داخل و خارج از کشور است. بدین ترتیب
سازمانی که برای تضمین بقای سلطنت تأسیس شده بود، تبدیل به پاشنه آشیل این
رژیم و یکی از مهمترین عوامل سقوط آن شد.
پی نوشت:
Profo Tortrue in iran. March19. 1956 – FO 248/1560 1
منبع: روزنامه ایران